بادجن کافری که از دیار یاجوج و ماجوج وزیدن گرفت

در شمارۀ 137 مجله بخارا (خرداد و تیر 1399) مطلبی با عنوان بالا نوشته ام. مقالۀ یازده صفحه ای من با کمک گرفتن از دو مستند باد «جن» و «موسیقی جنوب/ زار» ناصر تقوایی، و فیلم های حکیم ابن سینا، شیوع، حیوان وحشی انسان وحشی، زنده، انگل … از نیک و بد ویروس کرونا و آنچه به ما داده و آنچه از ما گرفته سخن می گوید. همبستگی و نزدیکی و در همان حال خودپرستی و دوری انسان ها از هم، جهت گیری فرهنگ و هنر و بالا و پست رفتارهای اجتماعی، نجابت و زیبایی طبیعت و در همان حال ویرانگری و بیرحمی آن، پیامدهای جهانی شدن اقتصاد و نئولیبرالیسم، وضعیت چپگرایان، تنگنای قرنطینه و خانه نشینی و حدیث نفس نمایشنامۀ “در بستۀ” ژان پل سارتر و چند نکته دیگر در این نوشتۀ مطرح شده. در پایان مقاله گفته ام: «دنیای پس از کرونا مسلماً چیز دیگری خواهد بود و در زندگی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، اندیشه ورزی و نظام ارتباطی انسانها تغییرات زیادی پیش بینی می شود. آدم های پسا کرونا با آدم های پیشا کرونا فرق خواهند داشت. اما من یکی – شاید به عبث – آرزو می کنم دست دادن و بوسیدن و مهر ورزیدن و در آغوش کشیدن کسانی که دوستشان داریم از این دگرگونی ها مصون بماند و فاصلۀ اجتماعی به کلی برچیده شود تا راحت تر یوسف گمگشته را پیدا کنیم. با این همه، از یاد نبریم که خطر بازگشت کرونا، این باد جن موذی کافر، تا سالهای سال نگرانمان می کند و بیخ گوشمان خواهد بود. شاید این بیم ماندگار از خوش خیالی و وهم جاودانه بودن و حرص و آز و حسد و تمامیت خواهی ما بکاهد، دریچۀ تفکر ژرف تر را بر ما بگشاید و هر روز هزار بار دیگری را در ذهن خود نکشیم و مثله نکنیم. راوی فیلم تقوایی می گوید: «مریض هر بار پس از دو سه ماهی صحیح و آرام است. اما می داند که باد دوباره به سراغش خواهد آمد».

برای دیدن مطلب مقاله اینجا را کلیک نمائید.